• وبلاگ : همان حكايت هميشگي !
  • يادداشت : داستان کوتاه: يک شاعر، يک مرتد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يک مجرم 
    ببين حاجي جان! فرض کنيم که همين مطلب رو از زبان يه فرزند شهيد مي‌نوشتي. من ميگم که 60-70 درصد چيزايي که نوشتي در مورد يه فرزند شهيد و زندگي خانوادگيشون صدق ميکنه.
    حالا بازم برگرديم سر مطلبت و سالي که ازت پرسيدم. چرا اين مطلب براي همچين کسي نوشته بشه؟! چرا خواسته يا ناخواسته قصد تطهير اين آدم رو داري؟! هرچند قطعا اين مسئله رو نفي خواهي کرد.

    پ.ن: به جان خودت عبدالله من اينقدر مشکل دارم که نگو! پس از نظر شما اشکالي نداره کمي دق دليمون رو از خداي ساکت روي طاقچه و ... خشک روي ملحفه دربياريم ديگه نه؟!
    پاسخ

    تو روحت بزرگ‌تر از اونيه که اين حرف‌ها رو بزني ولي فقط ميخوام احساس يه آدم رو قبل از هر حکم ارزشي‌اي که داري بچشي