• وبلاگ : همان حكايت هميشگي !
  • يادداشت : ديالكتيك عشق و سيگار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    چطور مي شود با

    « ولي نا اميد نمي شوم که خود گفتي نا اميدي کفر است ! » شروع كرد و به «من به نا اميدي معتادم» رسيد ؟

    اول مي خواستم بگم كدام قله هاي يخي ؟ اينها كه بيشتر شعله هاي آتشند . بعد ياد عزيزي افتادم .

    چه ساده مي گفت : بدن مومن سرده . مثل آب سرد روان .