سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شبه شعر: سیگار و چای و تو

ارسال‌کننده : عبدالله در : 89/2/7 3:10 عصر

هو المقصود
.
منم که شهره ­ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

.سیگار و چای و تو

باز هم سیگار و چای
و تو

مگر می ­شود سیگار باشد

و چای باشد

و

تو نباشی؟
خواستم سیگار را ترک کنم
نشد
و چای را...
نه!

باید تو را ترک کنم!
قول می دهم!
تو هم قول می دهی
که مرا ترک کنی؟

آااای!
ای «دل­بر به خواب هم ندیده­ ی همیشه بی وفا»!

 




کلمات کلیدی : شعر، یک عاشقانه موهوم